جدول جو
جدول جو

معنی شهر کلا - جستجوی لغت در جدول جو

شهر کلا
از توابع ناتل کنار شهرستان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام شهر مشهوری بود که در ساحل شرقی خلیج بحر قلزم واقع بود و قوم اسرائیل از آنجا عبور کردند، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
شهری در ایتالیای قدیم کنار دریای ایونیا که امروز شهر پولیکری به جای آن بنا شده است و نام دیگر آن پرنت بود. (فوستل دوکولانژ)
لغت نامه دهخدا
(شَ کُ)
مرکز بلوک شهر کلادون در ناحیۀ نور مازندران. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 110 و 111 شود
لغت نامه دهخدا
(پَ کَ)
موضعی به فرح آباد مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 120 و 121 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام موضعی به هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 125 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(شَهْ کُ)
شاه کلاه. کلاهی مخصوص بزرگان در ایام سلام در خدمت پادشاهی. (یادداشت مؤلف) :
چوشه کلاه دمی گوش باش وین سخنان
که در حکایت رختست یاد گیر از بر.
نظام قاری (دیوان ص 16).
آئینی که چشم هیچ عین البقری و گوش هیچ شه کلاهی ندیده و نشنید. (دیوان نظام قاری ص 152).
ز افتادگی وز ره قدر و جاه
همه کفش باشیم و او شه کلاه.
نظام قاری (دیوان)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ کَ)
غربت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از بخش چهاردانگه شهرستان ساری. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از چشمه سار. راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان آنجا شال وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شهر گشا
تصویر شهر گشا
فاتح، گشاینده شهر، ستاننده شهر
فرهنگ لغت هوشیار
زر و سیم رایج و سره: نقره ما اگر چه شهر رواست پیش نقاد رای او شد رد 0 (شرف شفروه رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع پشتکوه شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در شمال کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
شمشاد زار
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع واقع در منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
بیضه ی حیوان، نوعی قارچ سنتی، در باور عوام از آن به عنوان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نرم آب دو سر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع علی آباد شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دشت سر آمل، از توابع گیل خواران واقع در منطقه ی
فرهنگ گویش مازندرانی
مخلوط کته و شیر و شکر، نوعی غذای چوپانی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان هزارپی جنوبی شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکان و رودخانه ای که از ارتفاع، ۰۰ متری کوه های قل بلاع
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان رود شهرستان نوشهر، از توابع رستاق.، نام مرتعی در آمل، از توابع یخکش بهشهر، از توابع ولوپی قائم
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای نزدیک نهرودبار کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان رود
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در بلده واقع در حوزه ی کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی قارچ سمی و هرمی شکل
فرهنگ گویش مازندرانی
پوست مار
فرهنگ گویش مازندرانی